وبلاگ های من

سلام.به وبلاگ من خوش اومدی

وبلاگ های من

سلام.به وبلاگ من خوش اومدی

حسینیه ی دل...

عاشورا

سقای تشنه کامان عزت بود. با مشکی پر اشک ‚ بر دوش آزادگی !.....

و ... کربلا   ‚ تکیه گاه سینه زنان حق و حسینیه ی إاکران عدل بود ...

روز عاشورا  ‚ امام حسین (ع ) پشت خیمه های شهادت  ‚ خندقی کند تا امویان نتوانند به حریم امامت

نزدیک شوند.

آن روز  ‚ تیری که از کمان حرمله رها شد  ‚ نازکترین حنجره ی اضغر تاریخ را دریر و تیغی که از

پشت دیوار کمین فرود آمد  ‚ علم دست های عباس را قلم کرد و اشک مشک را جاری ساخت.

آن روز  حبیب محبوب دلها شد  ‚ زهیر  ‚ چون زهره ای درخشید ‚ و جان  "جون "   ‚ فدای امام گشت.

سهمی از شهد شهادت   قسم قاسم شد و کام تشنه ی شبه پیغمبر از دست جدش سیراب گشت.

در کوفه ی بی وفایی  ‚ کمی آن سو تر از " فرات بیداری " نان حسین (ع) خوردن و "زاد یزید " بردن  

سبب شد که کسانی نمک گیر آل امیه شدند و بر صاحبان اصلی ولایت  ‚ تهمت خروج زدند و صاحبخانه را

خارجی گفتند و خون جاری در رگهای دین را هدر دانستند  ‚ و تشریح ها به مباح بودن خون حسین (ع)  فتوا دادند

و کنار خوان خائنانه ی یزید  ‚ "هل من مزید " گویان  ‚ نعش حریت را زیر سم اسب های قدرت و ریاست لگد کوب

کردند.

ولی ما.....

از روزی که در نهر  جانمان فرات سوز و علقمه ی عطش جاری شد  ‚ از روزی که در پیاله ی دلمان شربت گوارای

ولایت  ریختند  ‚ از وقتی که حسین بن علی   ‚ در دسته ی دینداران  ‚ شور انداخت و شریعت را با شریعه جاری ساخت  

آری .... از آن روز  ‚ دلمان یک حسینیه ی پر شور است و خانه هایمان  "تل زینبیه " و در هر چشمی

یک فرات ماتم و دجله ی درد جاری است.

در حسینیه ی دلمان  ‚ مرغهای محبت سینه می زنند . اشکهای یتیم در خرابه ی چشم  ‚ بیقراری می کنند.

سینه ی ما تکیه ای قدیمی است  ‚ سیاهپوش با کتیبه های درد و داغ   ‚ درب آن با کلید " یا حسین " باز می شود

و زمین آن با آب اشک مژگان  ‚ آب و جارو می شود .

ما دلهای شکسته ی خود را وقف ابا عبد الله کرده ایم و اشک خود را نذر کربلا  ‚ و این وقفنامه به امضای حسین (ع)

رسیده است.

این است که زیارت  ‚ ترجیع بند سال ماست و ذوالجناح سوگواری  ‚ "الظلمیه الظلمیه " گویان  

فاصله ی  قتلگاه تا خیمه گاه را در موج اشک شنا می کند.

زمان  ‚ دریای خون است  ‚ و .... زمین  ‚ زبان حال و آینده را به " گریه "  ترجمه می کند .

صبح ها وقتی سفره ی دعا و عزا گشوده می شود   ‚ دل و روحمان گرسنه ی عاطفه و تشنه ی عشق می شود.

ابتدا چند مشت آب بیداری به صورت جان میزنیم  ‚ تا خواب غفلت را بشکنیم.

زیارتنامه را که می بینیم  ‚ چشممان آب می افتد و ..... " السلام علیک  " را که می شنویم  ‚ بوی خوش کربلا به

مشاممان می رسد. توده های بغض  ‚ در گلویمان متراکم می گردد و هوای دلمان ابری می شود و آسمان دیدگانمان بارانی!

سر سفره ی ذکر مصیبت  ‚ قندان دهانمان را پر از حبه ی قند " یا حسین " می کنیم  و نمکدان چشممان دانه دانه

 اشک بر صورتمان  می پاشد. به دهان که می رسد  ‚ قند و نمک در کاممان می آمیزد و این محلول شور و شیرین  

درمان عشق ماست و نمک گیر سفره ی حسین می شویم. این است که تا آخر عمر  ‚ دست و دل از حسین بر نمی داریم.

آنگاه جرعه جرعه زیارت عاشورا می نوشیم و سر سفره ی توسل  ‚ " ولایت " را لقمه لقمه در دهان کودکانمان می گذاریم.

غذای ما از عطای حسین است .الحمدلله .... در این خشکسالی و دل قحطی عشق  ‚ نم نم باران اشک  ‚ غنیمتی است

که رواق آیینه کاری شده ی چشمان ما را شستشو می دهد.

خدایا ! ما را به چشمه ی کربلا و نهر علقمه تشنه تر کن . معمار اشک را باری آبادی دلهایمان بفرست.

امروز بر سر دلهای ما پرچمی نصب شده که بر آن نوشته  است : 

"السلام علیک یا ابا عبد الله الحسین (ع) "

از جواد محدثی...

نظرات 1 + ارسال نظر
مجید پنج‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1387 ساعت 08:28 ب.ظ http://majid-dj7.webzzz.com

سلام
خوبی
وبلاگ جالبی داری
خوشحال شدم
بازم پیش ما بیا
فعلا بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد